6
ارتجاع
در مفهوم سیاسی ، این واژه به معنای مخالفت با پیشرفت اجتماعی ، به معنای مبارزه ی طبقات و اقشار در حال نابودی و زوال علیه ترقی جامعه است.
سیر جبری تاریخ و مبارزه توده ها جوامع بشری را بسوی رشد و ترقی می برد و اقشار و طبقاتی را که صاحب امتیازات در دوران مربوطه هستند ، با سیر طبیعی جامعه مخالفند و مایلند وضع موجود را حفظ کنند ( به نابودی حتمی محکوم می کنند )
اما این طبقات برای حفظ منافع استثمارگرانه خود ، برای حفظ امتیازات و موجودیت خود ، با ترقی جامعه در تضاد واقع می شوند و با پیشرفت اجتماعی مخالفت می ورزند.
بنابراین ارتجاع یعنی دفاع از نظام فرسوده و محکوم به نابودی ، یعنی مخالفت با ترقی و پیشرفت.
ارتجاع گاه به شکل جبر و اختناق خونین و ترور جمعی توده ی مردم جلوه گر میشود، گاه در سیمای افکار و عقاید پوسیده و کهنه با تکیه بر عادات و عقب ماندگی های فرهنگی علیه اندیشه های ترقی خواهانه مبارزه می کند. ارتجاع به شکل تشدید ستم بر توده های زحمتکش از نظر اقتصادی و سیاسی بر ملت هایی که از حقوق خود محروم شده اند و یا به شکل سرکوب نهضت انقلابی که جامعه را به جلو می راند ، تظاهر می کنند. در عصر امپریالیسم ، در کشورهای جلو افتاده از نظر صنعتی ، فاشیسم و میلیتاریسم جلوه های ارتجاع هستند.
مرتجع به کسی می گویند که روش خصمانه ای با هر چه مترقی ، نو ، بالنده و پیشرو است داشته باشد و برای حفظ یا احیای مجدد فرسوده و پوسیده یا افکار کهنه و عقب مانده کوشش نماید.